چه رابطه‌ای میان فقر و فروش اعضای بدن وجود دارد؟

همزمان با تشدید فقر در جامعه، بازار اعضای بدن رونق گرفته و تعداد کانال‌های تلگرامی و صفحات اینستاگرامی که بستری برای این مبادلات فراهم کرده‌اند روز‌به‌روز بیشتر می‌شود. اکثریت افرادی که عضوی از بدن خود را به فروش می‌گذارند در تله فقر دست و پا می‌زنند. گزارش‌ها همچنین از پایین آمدن سن فروشندگان، افزایش زنان فروشنده و گستردگی این بازار در شهرهای کوچک حکایت دارد. تکلیف سیاستگذار با رونق این بازار چیست؟

۳۶۸

پرویز گیلانی/ تحلیلگر اقتصاد:
ایران تنها کشوری است که خرید و فروش اعضای بدن را غیر قانونی نمی‌داند و این بازار سال‌های طولانی است که افتان و خیزان به مسیر خود ادامه داده و اگر در گذشته به صورت محدود فعالیت داشت، اکنون گسترش بیشتری یافته است.
سیاستگذار سه دهه پیش به منظور تشویق افراد اجازه داد دریافت کننده کلیه، مبلغ یک میلیون تومان به عنوان «حق ایثار» به عرضه کننده آن بپردازد. دست کم سه دهه از آن روزها می‌گذرد و دیگر کسی پایبند به قیمت تعیین شده توسط دولت نیست اما منع قانونی برای قیمت‌های بالاتر وجود ندارد.
به این ترتیب همزمان با تشدید فقر در جامعه، بازار اعضای بدن رونق گرفته و تعداد کانال‌های تلگرامی و صفحات اینستاگرامی که بستری برای این مبادلات فراهم کرده‌اند روز‌به‌روز بیشتر می‌شود. اکثریت افرادی که عضوی از بدن خود را به فروش می‌گذارند در تله فقر دست و پا می‌زنند. گزارش‌ها همچنین از پایین آمدن سن فروشندگان، افزایش زنان فروشنده و گستردگی این بازار در شهرهای کوچک حکایت دارد.
برخی از کانال‌های خرید و فروش اعضای بدن هزاران عضو دارند و نحوه کارشان این گونه است که فروشنده مشخصات خود را در این کانال‌ها آگهی می‌کند و خریداران می‌توانند از میان صدها متقاضی فروش، فردی متناسب با نیاز خود (از نظر گروه خونی،قیمت و دوری و نزدیکی) را پیدا کنند.
اکثر افرادی که آگهی فروش اعضای بدن خود را در این کانال‌ها منتشر می‌کنند، مشکلات مالی دارند و نگاهی به زمان راه‌اندازی کانال‌ها و صفحات ایجاد شده در فضای مجازی این واقعیت را آشکار می‌کند که بازار خرید و فروش اعضای بدن، در چند سال گذشته که اقتصاد ایران گرفتار رکود و تورم شده، اوج گرفته است.

برخی اقتصاددانان از جمله «الوین راث» معتقدند، باید اجازه داد تا بازار اعضای بدن شکل گیرد و نگرانی‌های اخلاقی را باید کنار گذاشت تا افراد بتوانند از طریق فروش اعضای بدن خود به منافع رفاهی مورد نیاز خود دست پیدا کنند.
«گری بکر» هم معتقد بود از آنجا که ما دارای دو کلیه هستیم که بدون یکی از آنها نیز می‌توانیم زندگی کنیم، به نوعی، «مازاد عرضه کلیه» در جهان وجود دارد و در صورتی که خرید و فروش کلیه مجاز شود و بازاری برای کلیه ایجاد شود، قیمت تعادلی آن شکل می‌گیرد.
نظرات گری بکر و الوین راث منتقدان زیادی دارد که معتقدند نگرانی‌های اخلاقی در مورد «معاملات قبیح» غیر قابل چشم پوشی هستند و دولت‌ها نباید زمینه شکل‌گیری چنین بازارهایی را فراهم کنند.
به طور مشخص «مایکل سندل» و «دبرا ساتز» که از اصلی‌ترین منتقدان بازار اعضای بدن هستند معتقدند شکل‌گیری چنین بازاری اول از همه به معنی استثمار فقرا توسط ثروتمندان است چرا که اصلی‌ترین گروهی که حاضر به فروش کلیه خود خواهند بود، فقرا هستند. به اعتقاد آنها، این ادعا که در چنین بازاری یک شخص به شکل «اختیاری» کلیه خود را به فروش می‌رساند درست نیست چرا که این شخص تنها به دلیل محدودیت‌های مالی‌اش حاضر به فروش اعضای بدن خود شده است. دلیل دیگری که مایکل سندل برای مخالفت خود طرح می‌کند این است که خرید و فروش کلیه، عمل اهدای کلیه را از یک عمل انسان‌دوستانه‌ اخلاقی به یک عمل تجاری تقلیل می‌دهد و زیبایی آن را نابود می‌کند.

همزمان با تعمیق و گسترش بازار اعضای بدن در ایران، این پرسش‌ را مطرح کرده‌ایم که تکلیف سیاستگذار با شکل‌گیری این بازارچیست؟ آیا مناسبات این بازار در ایران می‌تواند برای دیگر کشورها درس‌ آموز باشد؟

منتشر شده در تجارت فردا

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.